ستراتژی توسعه کسب و کار میتواند کلید موفقیت یا شکست شرکت شما باشد. در این مقاله، چگونگی ایجاد یک استراتژی و برنامه مرتبط با آن را بررسی خواهیم کرد که می تواند یک فرد یا شرکت را به سمت سطوح بالای رشد و سودآوری برساند.
توسعه کسب و کار فرایندی است که برای شناسایی و به دست آوردن مشتریان جدید و فرصتهای تجاری و به منظور رسیدن به رشد و سودآوری مورد استفاده قرار میگیرد. در این راستا باید سندی با عنوان استراتژی توسعه کسب و کار، برای رسیدن به اهداف مورد نظر تنظیم شود.
حالا میخواهیم به بررسی بهترین استراتژیهای توسعه کسب و کار بپردازیم:
1-شبکه
شبکه یکی از متداولترین استراتژیهای توسعه کسب و کار است. این استراتژی بر این مبنا استوار است که تصمیمگیری در زمینه خرید خدمات حرفهای ریشه در روابط دارد و بهترین راه برای توسعه روابط جدید از طریق شبکه ارتباطی رو در رو است.
بسیاری از روابط از طریق شبکه توسعه مییابند و اگر با مخاطبان مورد نظر خود به درستی یک شبکه تشکیل دهید، زمینه توسعه در کسب و کار فراهم میشود. اما محدودیتهایی نیز وجود دارد، مشتریان امروزی بسیار تحت فشار هستند و شبکهسازی در این شرایط کار دشواری است.
به تکنیکهای شبکههای دیجیتالی مسلط شوید، این کار از صرف هزینه و زمان اضافی جلوگیری میکند.
2- رفرال
رفرالها اغلب به عنوان مکانیزمی در نظر گرفته میشوند که به کمک شبکهسازی و ایجاد رضایت در مشتری میتوانند نقش بسزایی در توسعه کسب و کار داشته باشند. شما یک رابطه برقرار میکنید و رفرال کسب و کار شما را توسعه میدهد. این کار از طریق اعتماد و رضایتی صورت میگیرد که او در مشتریان شما به وجود میآورد.
مشکلی که در این استراتژی وجود دارد این است که رفرالها معمولاً خدمات یا محصول شمار را به درستی نمیشناسند و شاید این امر باعث شود تا در روند انتقال اطلاعات به مشتریان اشتباهی رخ دهد. پس سعی کنید ارتباط خود را با رفرالی برقرار کنید که دید درستی از کسب و کار شما دارد.
3- حمایت مالی و تبلیغات
اگر این امکان برای شما وجود دارد که از یک رویداد حمایت مالی کنید و یا از این طریق تبلیغاتی صورت دهید، توصیه ما به شما انجام این کار است، زیرا اگر به درستی صورت بگیرد بسیاری از مشکلات شما را رفع خواهد کرد.
مطالعات نشان داده اند که تبلیغات به روش سنتی اثرگذاری کمتری دارند. این تبلیغات زمانی اثربخشی بیشتری دارند که با سایر تکنیکها مانند صحبت کردن در یک رویداد تلفیق شوند.
با پیشرفت تکنولوژی و نفوذ اینترنت این نوع از استراتژی تبلیغاتی به شکل دیجیتالی هم قابل اجرا است. تبلیغات دیجیتالی هدفمند به شرکتها این امکان را میدهد تا پیامها و پیشنهادات خود را با هزینه کمتری به جامعه هدف مناسب برساند.
4- تماس تلفنی و ایمیل
بنگاههای خدمات حرفهای سالها است که از تماسهای تلفنی و ایمیل برای هدف قرار دادن مشتریان بالقوه خود استفاده میکنند. کافی است شرکتها و افراد مناسب را با یک پیام مرتبط مورد هدف قرار دهید تا ببینید چگونه فرصتهای جدید آشکار و به مشتری تبدیل میشوند.
یکی از چالشهای اساسی این استراتژی هزینه بر بودن آن است، بنابراین جامعه هدف در اجرای آن باید به درستی انتخاب شود. برگ برنده در این است که پیشنهادات جذابی را به یک لیست از مشتریان بالقوه بدهیم.
5- رهبری تفکر و استراتژی محتوا
در این استراتژی شما باید تخصصتان را در معرض دید خریداران بالقوه و رفرالها قرار دهد. این کار از طریق نوشتن، صحبت کردن یا انتشار محتوایی صورت میگیرد که نشاندهنده تخصص شما و چگونگی استفاده از آن برای حل مشکلات مشتری است.
انتشار کتاب و مقالات و تعامل از طریق گفتگو، مدتها است که جزء اصلی استراتژی توسعه کسب و کار محسوب میشود. بسیاری از کارشناسان خبره، رویهها و بنگاههای خود را بر اساس این استراتژی بنا کردهاند.
با وجود شبکههای اجتماعی و ارتباطات مجازی، ارائه تخصص و مهارت خود به بازار هدف خیلی آسانتر و سریعتر از گذشته امکانپذیر است. موتورهای جستجو قواعد بازی را به گونهای تغییر دادهاند که افراد و بنگاههای نسبتاً ناشناخته، حتی در خارج از منطقهای که در آن حضور فیزیکی دارند، براحتی شناخته میشوند. وبینارها به سخنرانیهای عمومی عامیت بیشتری بخشیدهاند، وبلاگها و وبسایتها به کسب و کارها امکان حضور و دیده شدن تماموقت میدهند و حضور ویدئویی در رسانههای اجتماعی میتواند وسعت بازار مارا چندین برابر کند.
اما این تحولات شرکتها را به سمت رقابت بیشتر با یکدیگر سوق میدهد. در این بین سر و کله رقبای جدید، حتی آنهایی که هرگز از وجود آنها مطلع نبوده اید پیدا میشود.
6- استراتژی ترکیبی
ترکیب استراتژیهای مختلف توسعه کسب و کار قدرت بیشتری به شما میدهد. به عنوان مثال، استراتژی شبکه و رفرال اغلب با هم استفاده میشوند. در واقع نقاط قوت یک استراتژی میتواند نقاط ضعف دیگری را پوشش دهد.
اما دقت کنید که یک خطر پنهان وجود دارد. به کار بردن استراتژیهای زیاد و متنوع باعث میشود که هرگز هیچ کدام از آنها به طور کامل و موفقیتآمیز ااجرا نشود.
اجرای یک استراتژی ساده به مراتب مؤثرتر از آن است که ترکیبی از استراتژیهای پیچیده را پیاده کنید. به طور خلاصه اجزای کمتر در کنار پیادهسازی درست، نتایج بهتری را به همراه خواهد داشت.